ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

تمام دنیای ما سارا جون

سارای خرابکار

         نیمه اول تیر ماه ٩٠ که دقیقا یادم نمیاد چه روزی بود, سارا خانم دسته گلي به آب داد كه مي شه گفت اولين دسته گلش نبود. قضیه از این قرار بود که, با سارا توي حموم بوديم و سارا در حال آب بازي كنار وانش بود. مامان جون زنگ زد و من صحبت كردم و سارا گوشي رو از من گرفت و بعد از كمي صحبت نيمي از گوشي رو كرد توي آب. بله ديگه گوشي تلفن سوخت.   به خاطر اينكه براي چند روزي گوشي بيسيم نداشتيم بابا رفت اونو فروخت البته گوشی نو اون ١٠٠ هزار تومان بود و ١٠ هزار تومان فروخت و یه کوشی ٤٤ هزار تومانی خريد.   ...
30 تير 1390

شعر و قصه مورد علاقه سارا جون

شعر مورد علاقه سارا و عمه : عروسك قشنگ من قرمز پوشيده       تو رخته خوابه مخمل عمه خوابيده عروسك من چشماتو باز كن            وقتي كه شب شده اونوقت لالا كن   يه توپ دارم قلقليه (سارا)                سرخ و سفيد و آبيه (سارا) مي زنم زمين هوامي ره (دستاي سارا رو به آسمونه)                   نمي دوني تا كجا مي ره من اين توپو نداشتم          &...
29 تير 1390

عکسهای سری اول آتلیه(یکسالگی)

                               چيدن ستاره از آسمون.....   سارا در لباس كودكي مامان حميده البته النگوي توي دستش رو هم مامان جون واسه نوه كوچولوش نگه داشته و وقتي بهش داد گفت كه انشاا... عروس بشي....   سارا در درياي مجازي.....   اين هم از فيگور ساراي نازنين.....   پينه دوز كوچولوي ما.....   كفش دوزك ما از خستگي گريه مي كرد.....     ...
29 تير 1390

عدد مورد علاقه

مامان جونم سلام مي دوني عدد مورد علاقه ات كه تكرارش مي كني چند؟ عدد مورد علاقه ات "10" - ساعت چنده؟                              - ده - منو چند تا دوست داري؟               - ده ما دوست داريم نه ده تا نه صد تا نه هزار تا ... بيش از هزاران هزار تا...     ...
29 تير 1390

آرایش کردن این کوچولو

عزیزکم سلام می خوام برات از آرایش کردنت بگم: - سارا سایه رو کجا می زنن؟ پشت چشمت رو نشون می دی. - رژ گونه رو کجا می زنن؟ لپ هاتو نشون می دی. - سارا جونم ریمل کجا می زنن؟ اشاره به مژه های ریز ریزت می کنی. وقتی هم که ما (مامان,‌خاله یا عمه) داریم آرایش می کنیم سریع می یای و لبای نازک و کوچولتو غنچه می کنی که بهم رژ بدین تا بزنم. تازه قبول هم نداری که ما برات بزنیم . خودت لب و پشت لب و زیر لبتو هم رژی می کنی. الهی من فدای استعداد آرایشگری ات برم که از الان به من درس می دی. وقتی ازت می پرسیم که: - سارا بابا بهت چی می گه وقتی رژ می زنی ؟ سریع جواب می دی:      &...
21 تير 1390

چرا سارا؟

    چرا سارا؟ سارا قرار نبود اسمش سارا باشه. وقتي كه فهميديم فسقلي ما دختره، براش يه اسم به نيت حضرت فاطمه، فاطمه گذاشتيم و به اين نام صداش مي كرديم. البته الان هم گاهي اشتباها اسمش رو فاطمه صدا مي كنيم. من مي گفتم كه يه اسم انتخاب كنيم كه با حرف "ح" شروع بشه يا حداقل تلفظ "ح" داشته باشه يعني اگر با "ه" شروع مي شه اشكالي نداره مثل: هليا، هلنا يا ... بابا كه از اسم سارا خوشش ميومد گفت كه دوست دارم اسمش رو بذاريم سارا. من هم كلي اذيتش كردم كه راستشو بگو چه خاطره اي از اين اسم داري؟ ولي بابا قسم مي خورد كه هيچي فقط از دوران كودكي ام اين اسم رو از بين اسم دخترا دوست داشتم. خلاصه اسم دختر آسموني ما هم شد "سارا" من هم و...
21 تير 1390

تولد33 سالگي بابا و عمو عباس (ماه قمري)

14/4/90 >www.kalfaz.blogfa.com شب تولد بابا حسين و عمو عباس بود (البته تولد ماه قمري شون) كه دايي طالب زنگ زد كه با خانواده شب خونه عزيز ميان. من و تو بعد از ظهر به خونه رفته بوديم و يه اتفاق بد اين بود كه تو براي اولين بار توي حمام به طور خيلي بدي ليز خوردي. دو تا پاتو توي لگن سفيد كوچيك گذاشتي و تا من اومدم بگيرمت به سمت من ليز خوردي. خدا خيلي بهت رحم كرد چون چند ميليمتري با ديوار سرت فاصله داشت و خيلي ترسيدي و همش بابا رو صدا مي كردي كه بياد بغلت كنه و نازتو بكشه كه بابا خونه نبود.بعد از اينكه بابا كارش تموم شد به خونه اومد تو كلي خودت رو براش لوس كردي و بابا هم كلي بغلت كرد و نازتو كشيد  بعد راه افتاديم و به خون...
20 تير 1390

تولد دو سالگي ايليا جون

ايليا جون ما كه پسر عموي سارا است، دو سال پيش در روز 12 اسفند 87 و روز دوشنبه به دنيا اومد.   شب تولد دو سالگی ایلیا کوچولو در حالی که آهنگ غمگین می خوند و گیتار می زد   اين پسره چقدر خوشگله   ايليا و سارا هنوز شمع رو فوت نكره شروع به انگشت كاري كيك كردن   وقتي به سارا گفتيم كه چشماتو كوچولو كن   تبريك سارا و تشكر ايليا با بوس كردن همديگه   اين دو وروجك بعد از كلي رقصيدن و شيطنت كمي استراحت كردن ...
20 تير 1390